داستان کوتاه یک زندگی در خطر بود ( آبراهام لینکلن )
بازدید : 2888
بازدید : 2888
داستان کوتاه یک زندگی در خطر بود ( آبراهام لینکلن )
آبراهام لینکلن در وسط جلسه سنا بود که بچه خوکی در جوی آب گرفتار شد
از جلسه بیرون دوید و گفت : فعلا بحث را چند دقیقه نگه دارید، زود برمی گردم
این کاری عجیب بود
شاید پارلمان آمریکا هرگز به چنین دلیلی متوقف نشده بود
او دوید تا آن بچه خوک را آزاد کند!
لباس هایش تمامن گلی شده بود
آبراهام لینکلن آن بچه خوک را از آن جوی نجات داد و سپس به جلسه برگشت
مردم پرسیدند : این چه کاری بود کردی؟
چرا جلسه را نگه داشتی و با چنین عجله ای بیرون دویدی؟
او پاسخ داد : یک زندگی در خطر بود …